زندگی خیلی تخمیه.

هی دنباله یه آدم می گردی که خیلی باش حال کنی و مال خودت باشه و می جنگی و کونت پاره می شه و ضربه می خوری و پا می شی خودتو می تکونی و اینا . بعد که همه چی خوب و خوش و سلامت می شه و آروم و لعنتی و خوش گذشتنی،  هی همش از این چیزا میاد تو مخت که هدفت این بود؟

می خواستی ازدواج کنی و پول جمع کنی و از این کارا و تا آخر عمرت فقط ازدواج کرده باشی و همین؟

نمی خوای بری درسای زیادی بخونی و آدم بزرگی بشی و از این چند سالی که فرصت داری خوب استفاده کنی و یه زحمتی چیزی، یه کشفی، یه تحقیقی؟

اصلا من ریدم تو این زندگی.

 اصلا من می خوام گوه بزنم تو همه رابطه های صمیمی، که هی بخواد حواست به این باشه که مردت داشت کجا رو نگاه می کرد. اصلا من ریدم تو این مردا.

زنا که بدتر هی می خوان یه حالی از آدم بگیرن و یه کاری کنن که پارتنراشون از تو بدشون بیاد و وقتی خداحافظی می کنی باشون شروع کنن به بدگویی که نکنه یه وقت تو مخه شوهرشون تو بهتر بوده باشی.

حالا خیلی راحت شدم.

عشق نهانی.

 عاشق پریود شدنم. خیلی کیف می ده. جوری که از نیم ساعت پیش که پریود شدم همش دارم واسه خودم می خونم پریود شدم من در زندگانی......عشق نهانی.


الانم تو مغزم اینه که یواشکی میز کارمو ترک کنم و بزنم به کوه و دشت و طبیعت و بعدش یه کم بخوابم و به خودم رسیدگی کنم و مواظب خودم باشم و قربون صدقه خودم برم و فردا هم که تعطیله و با ماشینی که ریپ می زنه و بی پول بریم سد لار که خیلی بهمون خوش بگذره و حال دنیا رو بکنیم. الانم باید تو هی مواظبم باشی و خیلی بهم حال بدی که من این همه دارم زحمت می کشم پریود می شم ولی تو پریود نمی شی و زحمت نمی کشی و باید زحمت ها تو واسه من بکشی.  


این ساعت لعنتی ام که اصلا به 4 و نیم بعد از ظهر نمی رسه که تعطیل شیم .بار قبلی که ساعتو نگاه کردم 10 و سی دیقه صب بود حالا هم که 5 دیقه به 11 هه تازه. حالا خوبه حداقل ناهار دلمه برگ مو دارم که هی هوایی بودم و دلم فرار خواست حداقل برم یه دلمه بزم تو رگهای بدنم. و سرم گرم بشه.





.....

یه لذت خیلی بزرگ تو دنیا کندن پوست تخم مرغ آب پزه .

تنگ دلی

وقتی کلیپس زدی به موهات دیگه صبح ها جلو نشستن تو تاکسی فایده نداره چون نمی تونی کلتو تکیه بدی به پشتی صندلی و خوابت ببره.

شایدم مشکل دلتنگیه آدم باشه.

بهار لعنتی

بهار که میاد دیگه ادم همش خوابش میاد و شل میشه و مغزش می ره تعطیلات و تمرکزش به گوه میره و صبحا باید با کتک بیدار بشه و خدا نکنه که شب حموم نرفته باشه و مجبور بشه صبح زود تر بیدار بشه و بره حموم و بازم خدا نکنه تعطیلات عید خیلی بهش خوش گذشته باشه و ...